ثنا جوجوثنا جوجو، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
علی کوچولوعلی کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

جوجوی من و مجتبی

خدایا چشمتو از زندگیم برندار..............

قاصدک خرابه نشین

شهادت نازدانه امام حسین رو تسلیت میگم دود این شهر مرا از نفس انداخته است به هوای حرم کرببلا محتاجم... دلم خیلی هوای کربلا رو کرده کاشکی یه روز آقا ما رو هم بطلبه آی قصه قصه قصه،ای بچه های قشنگ برای قصه گفتن،دلم شده خیلی تنگ من حضرت رقیه،یه دختر سه ساله م همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م گل های دامن من،سرخ و سفید و زردن همیشه پروانه ها دور سرم میگردن از این شهر و ازون شهر آدمای زیادی میان به دیدن من،تو گریه و تو شادی هر کسی مشکل داره،میزنه زیر گریه مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه خلاصه ای بچه ها،اسم بابام حسینه به یادتون میمونه؟بابام امام حسین...
17 آذر 1392

بدون عنوان

  از بس دستهايم را بلند کردم و صدايش کردم دستهايم بوي خــــــــــدا مي دهد بعضي از آيات هستند که وقتي اونا رو مي خونم ، شرمنده خدا ميشم ...مثل همين آيه   " أليس الله بکاف عباده "(زمر آيه 36)   آيا خـــــــــــــــــــــــــــــدا برای بندگانش کافي نيست ؟     ...
17 آذر 1392

دست دخترم

فرشته عسلي مامان سلام ديشب موقع بازي با مادر جون دستت از آرنج دراومد الهي فدات شم خيلي غصم گرفته بود دلم داشت ميترکيد  بابا مجتبي هم يکم با دستت ور رفتو به اين نتيجه رسيد که هيچيت نيست و رفت استخر ولي شيريني مامان آروم نميشدي و همش گريه ميکردي و جيغ ميکشيدي دلم تاب نياورد رفتيم خونه مادرجون تا چاره کنم مجبور شدم  بر خلاف ميلم برديمت شکسته بند خونگي وايي کلي حرص خوردم ولي خداروشکر خيلي راحت دستت رو جا انداخت و شما هم انگار نه انگار دوباره شروع کردي به شيطنت و بازي   خداروشکر فرشته کوچولوي من حالش خوب شد چشمه ي بهشتي مامان: 7 تا مرواريدت نمايان شدن و لثه هات هم ورم کرد...
17 آذر 1392
1